English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (808 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trespassing U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespass U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespasses U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespassed U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
gain ground U خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
it is indifferent to me U برای من فرقی نمیکند
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
encroaches U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroached U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroach U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
dead U آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
attempted rape U شروع به تجاوز جنسی تجاوز ناتمام
alert U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
nuptias non concubitus , sedconsensus , U برای ایجاد علقه زوجیت
transistors U برای ایجاد تابع منط قی
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
smudging U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges U ایجاد دود برای دفع حشرات
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudge U ایجاد دود برای دفع حشرات
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
smudged U ایجاد دود برای دفع حشرات
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
graphics U که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
configure U نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
subliminally U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
breakpoint U حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
subliminal U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
stalking horse U کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
mkdir U دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
buffering U استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
DR DOS U سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
precision U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
ribbons U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
ribbon U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
images U فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
graphics U کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
ASF U قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
ATD U دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
XNS U پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
cpu U ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
infringed U تعدی
excessive use U تعدی
infringing U تعدی
transitivity U تعدی
attacks U تعدی
inbreak U تعدی
intrusion U تعدی
encroachment U تعدی
encroachments U تعدی
infringe U تعدی
infringes U تعدی
extravagances U تعدی
oppression U تعدی
extravagance U تعدی
intrusions U تعدی
incursion U تعدی
injustices U تعدی
injustice U تعدی
incursions U تعدی
attack U تعدی
attacked U تعدی
oppress U تعدی کردن
aggro U تعدی و تهاجم
inroad U تعدی هجوم
oppresses U تعدی کردن
encroachment and waste U تعدی و تفریط
abusive U تهمت تعدی
oppressing U تعدی کردن
wrongful act and misuse U تعدی و تفریط
do injustice to U تعدی کردن
transitivity principle U اصل تعدی
trepass U تعدی کردن
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
tortious U مبتنی بر تعدی و تفریط
to gain ground U تجاوزکردن تعدی کردن
victimize U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
victimising U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimised U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
gross negligence U تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
victimized U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
doesn't U نمیکند
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
least recently used algorithm U الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
voluntary waste U تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف
it makees no difference U فرقی نمیکند
it makees no difference U تفاوتی نمیکند
it is secure U عیب نمیکند
why does he not admit it U چراتصدیق نمیکند
it is not in good workingorder U خوب کار نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
static U که در زمان تغییر نمیکند. 2-
constant U آنچه تغییر نمیکند
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
trespass U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassed U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
inviolability U مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
trespasses U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassing U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com